همش تولد بازي !
مهر 1390 ؛ من شش ماه و نيمه چقده حال ميده هفته ها رو ميشمارم .بعدشم زودي ميرم از نت و كتابايي كه خريدم اتفاقات اون هفته رو ميخونم و ني ني گولو رو تو دلم تصور ميكنم . آخرين تصوري كه ازش دارم مربوط به آخرين سونوم ميشه كه 17 همين ماه دادم. پسرم بزرگ شده . قدش 31و وزنش1150 گرم بود . چشماشم باز كرده بود ونميدونم چي چي رو تماشا ميكرد. سرآغاز تولد بازيها از 2 مهر كه تولد مامان بود شروع شدوتو خونشون تود بازي كرديم . 5مهر سالگرد آشنايي من و همسري بود و با هم كلي خوش گذرونديم و بياد ايام قديم كلي براي هم عشق در كرديم ؛ امسال ميشه 12ام...
نویسنده :
مامان نگين
10:09